سنگ صبور
گفتمش
سنگ غمت می شکند شیشه دل
گفت
که بسیار کمین خطر است بیشه من
گفتمش
عقل نیـــــــــارد به تکاپو وصلت
گفت
که هرگــــــز نرسد تابر اند یشه من
گفتمش
دیده تر شوق نهــــان داردو بس
گفت
که هیهات کجــا اشک تووریشه من
گفتمش
تا به ابـــــــد تیغ توبرماست روا
گفت
که ازروز ازل بوده جفــــا پیشه من
گفتمش
سود چـــــــه بینی زعذاب دل من
گفت
که از رنج دلت تیـــز شود تیشه من
موضوع مطلب :